<p> ↑ آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ۲۰. ↑ آموزگار و تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ۳۷. ↑ آموزگار و تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت، ۲۲. ↑ اوشیدری، دانشنامهٔ مزدیسنا، واژه نامهٔ توضیحی آیین زرتشت، ۴۷. ↑ پورداوود، آناهیتا، ۱۱۲؛ رضی، دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ۱۰۴. باورهای ایرانی در پهنای یک شاهنشاهی بزرگ و در طول قرون متمادی با تاریخی پرماجرا دستخوش تغییراتی شده و دگرگونیهای فراوانی را پذیرفتهاست. به سبب فقدان آگاهیهای تاریخی هنوز نمیتوان از روی تفسیر و گزارش اوستا زمان و محل نشئت آیین زرتشت را بهطور دقیق تعیین کرد یا از چگونگی گسترش آیین مزدیسنا در ایران باستان آگاه شد. عبدالحسین زرینکوب در اینباره نظر دیگری دارد، او مینویسد، بدون شک ذکر نام خدایی جز اهورامزدا، در کتیبهها تازگی دارد اما نمیتوان آن را حاکی از وقوع بدعت در عقاید دینی عصر شمرد. شاخه بزرگتر مهایانه و شاخهٔ سنتیتر اما کوچکتر تراوده نام دارد. اگر به وجود راز معتقد باشیم، آثار و نتایج فراوانی بر روان ما دارد. به رغم قلّت پژوهش ها درباره تاثیر مذهب بر دستگاه ایمنی بدن، این پژوهش ها از لحاظ روش شناختی صحیح می باشند و نتایج جالب توجهی ارایه می دهند. لاک بر نیوتن تأثیر گذاشت، و همچنین از او تأثیر پذیرفت.</p>

<p> اتفاقاتی که در طول زندگی لاک به وقوع پیوست، یکپارچگی دوباره انگلستان، طاعون بزرگ لندن و آتشسوزی بزرگ لندن بود. لاک همچنین از اصل تفکیک قوا در حکومت طرفداری میکرد و اعتقاد داشت که در شرایطی که دولت از اختیارات خود سوء استفاده کند اقدام به انقلاب برای سرنگونی دولت نه تنها یک حق بلکه یک تکلیف برای مردم است. سدنهام تأثیر قابل ملاحظهای بر تفکر فلسفی لاک گذاشت، تأثیری که بعدها در تألیف نوشتاری دربارهٔ درک انسان خودش را نشان داد. لذا به نظر میرسد که بهائیت بخشهایی از یافتههای علمی را میپذیرد که بر الهیات بهائی منطبق باشند. یک نقاشی تخیلی از رافائل که در آن زرتشت در حالیکه کرهٔ آسمان را در دست گرفته، به تصویر کشیدهاست. به عنوان مثال، بهائیت اصل فرگشت داروینی را قبول دارد. آنچه میان گاهان زرتشت و کتیبههای هخامنشی مشترک است، نام اهورامزدا و وجود دیوان و دو اصل ارته و دروغ است.</p>
<p> دانشمندان همواره در مورد معنی و مفهوم نگارهٔ نماد پیکر بالدار که امروزه در ایران به نام نماد فروهر شناخته میشود اختلاف نظر داشتند. اردشیر دوم در طی چند کتیبه برای اولین بار نام میترا و آناهیتا را نیز در ردیف نام اهورامزدا ذکر میکند و ازین هر سه خدا برای حفظ خود، پادشاهی خود و کارهای خود یاری میجوید. ↑ در حرم آناهیتا بود که اردشیر از سوء قصد برادرش کوروش کوچک جان سالم بدر برد و از نظر عقاید آن عصر این نجات یافتن نشانهٔ حمایت ایزدی آناهیتا در حق وی تلقی میشد، چنانکه شکست نهایی کوروش کوچک به رغم قول و قرارهای خود بعد از مراجعت به آسیای صغیر پیمان خود را نقض کرد و بر ضد اردشیر لشکر کشید، چنانکه در چنین احوالی مرسوم بود، این شکست نهایی به خشم و انتقام میترا خدای عهد و پیمان منسوب شد و اردشیر شکست کوروش و قتل او را همچون حمایتی از میترا در حق خویش تلقی کرد. اما دین گاهانی زرتشت دینی یکتاپرست است و در آن جز اهورامزدا خدایی نیست در حالی که در این کتیبهها علاوه بر اهورامزدا از خدایان هم یاد میشود یعنی هنوز اهورامزدا به صورت خدایی یکتا در نیامده است، هر چند که خدایی متعال است.</p>
<p> در سنگنبشته بیستون داریوش به روشنی گوید که «به خواست اهورامزدا من شاه هستم، اهورامزدا نیرو را به من سپرد.» (بند پنجم) این سنگنبشته آگاهیهای نه چندان زیادی در مورد مسائل دینی آن زمان به ما میدهد. در سنگنبشتههای هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگنبشتهها را رنگ زرتشتی دهد، اشاره نشدهاست. اعضای پلیس یهودی معمولاً یونیفورمهای رسمی نداشتند و اغلب تنها یک بازوبند شناسایی، کلاه و نشان داشتند. دورکیم قویا این واقعیت را مورد تأکید قرار میدهد که ادیان هرگز فقط یک موضوع اعتقادی نیستند. در بسیاری از نوشتههای علمی این نماد را اهورامزدا میدانند، اما در آیین مزدیسنا اهورامزدا انتزاعی است و هیچ تصویری برای او قائل نیستند. به علاوه، آیه ۳۱ سوره توبه، تقلید چشمبسته و پیروی بی چون و چرای یهود از پیشوایان دینی خود را نکوهیدهاست. به دو آیه انتهایی سوره بقره میگویند. در کتیبههای هخامنشی دو عصر دیده میشود. پیامبر فرمودند بعد از خود دو چیزرابیادگارمیگذارم یکی کتاب خدا ودیگری عترتم که مراد از اولی احکام اولیه ودومی احکام ثانوی است که توسط امامان در هر زمان جاری میشود. مهمترین کتابهای حدیثی برای شیعیان چهار کتاب است: الکافی نوشته کلینی، من لا یحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق، تهذیب الاحکام و الاستبصار نوشته شیخ طوسی