Harold House Moore Plays To Dr
<p> با این وصف اگر مترجم تصمیم بگیرد شعر فارسی را با قافیۀ یکسان در پایان همۀ ابیات بسراید، این تصمیم وی را به قیدی مقیّد میکند که چهبسا باعث شود در برخی ابیات در تنگنای قافیهپردازی از تعبیرهایی استفاده کند که دلالتی مبهم و نارسا داشته باشند یا بر مضامینی متفاوت از مضامین تعبیرهای شعر عربی دلالت کنند. بیت عربی دربارۀ روح گفته «او با کراهت به تو پیوسته و چهبسا از جدایی تو نیز اکراه داشته باشد حالآنکه غمی بزرگ دارد»، اما نحوۀ تعبیر و نظم سخن در بیت فارسی به سادگی این مضمون را نمیرساند و باید با تلاش از مصرع دوم فهمید که میگوید «او همچنین با میلی و انکار از بدن جدا میشود». در پایان بیت فارسی نیز، تعبیر «با کُند آوری» آمده تا قافیۀ بیت تنظیم شود، اما بسیار دشوار است که بتوان فهمید این تعبیر که در تنگنای قافیه آورده شده، یعنی ایوان مدائن، کاخی است که برای چشم کُندی میآورد؛ یعنی آن را ناتوان میکند! انتخاب واژههایی مثل «دم» یا «سَقَم» بهعنوان قافیه، در این ترجمه نیز پایان بیتهای فارسی را به پایان بیتهای عربی شبیه کرده، اما به نظر میرسد چنین واژههایی آنقدر در فارسی جاافتاده و آشنا نیستند تا بتوانند در پایان این ابیات تعبیرهایی روشن برای دلالت بر مضمون بیتهای عربی بسازند؛ چراکه مثلاً بهدشواری میتوان فهمید که «آمیختی تو اشک ز دیده روان به دم» یعنی «اشک خود را به «خون» آمیختی»؛ بهویژه که واژۀ «دم» در فارسی بیشتر معنای «لحظه» یا «تنفس» را به خاطر میآورد.</p>
<p> اگر بپذیریم این سخن که «یاران شاعر از رنج راه در سرشان داوری داشتهاند» نمیتواند در ساخت بیانی بیت، عملکردی مشابه با تعبیر عربی داشته باشد و معنای «نکوهش پیوستۀ شاعر از سوی یارانش» را برساند در این صورت میتوان گفت این نارسایی تابعی از تنگنای قافیهپردازی در بیت است؛ زیرا «یاران را به سر بُد داوری» تعبیری است که مترجم با استفاده از آن قافیۀ بیت را منظم کرده است. یکی از جنبههای کارکرد زیباشناختی حروف در شعر خاقانی بررسی آنها در محور هنر موسيقي ی و هم نشینی یک حرف مستقل است که مدّ نظر شاعر بوده و با واژگان و واکه هایی که در بیت وجود دارند، توانسته با ایجاد تناسبهای آوایی، موجب برجستگی حرف و استحکام و انسجام آن در بیت گردد. این حالت، در حیطۀ زیباییشناسی امری نسبی و آن چیزی است که بر هر کس- در پرتو یک القای کلی- نوعی اثر میگذارد. عامل مهم دیگری که در این نوع ترجمه بر رابطۀ شعر عربی و شعر فارسی از منظر ساخت بیانی تأثیر میگذارد، ضرورت قافیهپردازی در ترجمه است که در نمونههای قبل نیز مشهود است و باید بهطور ویژه مورد بررسی قرار گیرد. هنر موسيقي /فارس فراگیری تاثیر شیوع کروناویروس بر فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، بارها مطرح و پیرامون آن گزارشها و نقطهنظرات کارشناسان و مردم اعلام و منتشر شده؛ اما تاثیر این پاندمی بر فرهنگ و هنر، کمتر مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. </p>
<p> رابطۀ این دو محور در تولید ترجمه بهگونهای است که ساخت بیانی شعر شدیداً تحت تأثیر ساخت موسیقاییاش قرار دارد؛ زیرا این ساخت موسیقایی شعر است که محدودیتهایی را به ساخت بیانیاش تحمیل میکند. مثلاً در مصرع سوم شعر عربی گفته «چنین عاشقی در هر شرایطی کرنش میکند و سر تسلیم و ارادت پیش میآورد» که دلالت بر درماندگی و بینوایی عاشق دارد. بنابراین، هرچه مترجم تلاش کند شعر فارسی را بهلحاظ صوری شبیه به شعر عربی بسراید، خود را به قیودی ملتزم میکند که ممکن است موجب شوند ترجمه از مضامین شعر عربی فاصله بگیرد و یا به تعقیدات و ناهمواریهای بیانی دچار شود. فراتر از این وضعیت، اگر مترجم در تلاشی افراطی برای شبیهسازی شعر فارسی به شعر عربی تصمیم بگیرد در شعر فارسی از قافیههای شبیه به شعر عربی استفاده کند، خود را به قیدی مضاعف مقیّد میکند که ممکن است پیامدهای منفی بیشتری برای ساخت بیانی شعر فارسی و رابطۀ آن با ساخت بیانی شعر عربی داشته باشد. </p>
<p> در این نمونه، شعر عربی در قالب قصیده سروده شده که در آن دو مصرع از بیت اول و مصرعهای دوم از بقیۀ بیتها همقافیه هستند، اما ترجمه در قالب مثنوی سروده شده که در آن هر دو مصرع از هر بیت قافیهای مستقل دارند. ترجمۀ بیت اول در ساخت بیانی به بیت عربی بسیار نزدیک است تا جاییکه واژههای منتخب برای قافیه (یاوگی و بیمایهگی) نیز معادلهای قافیههای عربی (الخَطَلِ و العَطَلِ) هستند، اما بیت بعد نشان میدهد که ترجمه از ساخت بیانی بیت عربی فاصله گرفته و مضمونش را با تعبیرهایی متفاوت بیان کرده است؛ بهطوری که دو مصرع در هر بیت همقافیه شوند. ساخت بیانی بیت فارسی در تناظر با بیت عربی تا قبل از این تعبیر کامل شده و این تعبیر نهتنها خدمتی به ساخت بیانی بیت نکرده، بلکه با جملهبندیِ بیت نیز سازگار نیست و در نتیجه، بیت را در پایان پیچیده و فهمش را دشوار کرده است. واروژان نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسیقی پاپ و موسیقی فیلم ایران ایفا کرده و آثار بهنامی از خود در سینمای قبل از انقلاب بهجای گذاشته است. مترجم در نمونههای فوق شعر فارسی را همچون شعر عربی در قالب قطعه سروده است، اما وی خود را در جدال میان ساخت موسیقایی شعر فارسی با ساخت بیانی شعر عربی در تنگنا نینداخته و هرجا تنظیم سخن در شعر فارسی اقتضا کرده که مترجم از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد، وی مضامین ابیات عربی را با استفاده از تعابیری کاملاً متفاوت بیان کرده است.</p>
:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0